خوشمزگیهای جدید دخمری
*دخمر بلا این روزا عاشق مامان جون مهری شده .همش میگه ببریمش اونجا و خودمون بریم خرید.هر اتفاقی براش میوفته مجبورم میکنه زنگ بزنم به مامان بهش بگم.به من میگه مامان جون مال من بابا روزبه مال تو
*یه بار که مجبورم کرده بود مریض باشم و رو تخت دراز بکشم همینطور بالاسرم اینور و اونور میرفت که پاش خورد به پام
اریانا:اربون(قربون) پاااهات بشم
*دخترم یه بار نمیدونم دستتو کجا زدی به من میگی:چونکه دستمو خرد کردی نمیتونم راه برم
*بابا جونت رفته بود شیرینی خریده بود یه بار غافل شدم دیدیم یه لیوان شیر خالی کردی توش.من
بغلم کردی میگی :اگران(نگران )نباااااااااااش دارم کیک درست میکنم
**دوستای عزیز ،خواننده های گرامی یه دوست محتا ج به دعا دارم .لطف میکنین صلواتی براش بفرستین هر چن تا میتونین.خوشحال میشم تو نظرات برام بذارین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی